ماجرای شهیدی که بشارت شهادتش را از امام خامنهای گرفت، در کتاب آوریل ۳۰۱۵
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۶۱۴۱۲
این کتاب که به قلم مریم شیدا نوشته شده است، روایت زندگی شهید از زبان همسر شهید است. روایت کتاب به زبان اول شخص و از زبان همسر شهید یعنی مریم است و دقیقاً از نقطهای شروع میشود که او قصد ازدواج ندارد و همه خواستگارانش را جواب میکند تا پای اکبر عبدالله نژاد به خانهشان باز میشود، مهرش به دلش مینشیند و نمیتواند نه بگوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
راوی خاطرات را با جزئیات تعریف کرده و نویسنده هم تلاش کرده با همان جزئیات و البته با قلمی خوب آنها را برای مخاطب با قلمی داستانی روایت کند.
در آوریل ۳۰۱۵ ابتدا و نرم نرم عشق مریم و اکبر جان میگیرد و از روزهای ازدواج و نامزدی میگذرد و به روزهای زندگی مشترک و تولد سه فرزند این خانواده میرسد و همسر شهید کم کم روایت میکند که چطور لحظه به لحظه عشق به شهادت در همسرش قوت میگیرد و شعله میکشد تا جایی که هر کس او را میبیند میفهمد او دیگر آن اکبر سابق نیست و انگار مهمان چند روز آینده این دنیا است.
نام کتاب که نامی عجیب به نظر میرسد از بخشهای پایانی کتاب و آخرین خداحافظی شهید با خانوادهاش وام گرفته شده است و از آنجا شهید عبدالله نژاد فردی شوخطبع و بزلهگو بوده است، زمان برگشتش را این طوری به همسرش اعلام میکند:
آن قدر ژستهای مختلف گرفت که خندهام گرفته بود.
- پاشو برو دیگه بسه... از بس خندیدم دلم درد گرفت.
۶۵ عکس توی دوربین ثبت شده بود. اکبر لباسهایش را پوشید بچهها را صدا زدم تا برای خداحافظی با پدرشان بیایند. دوربین را تنظیم کردم روی فیلم برداری محمدحسن پای اکبر را گرفته بود و گریه میکرد.
- خب کوجا میری حاج آقو؟
- دارم میرم سروستون، یکی کمه دو تابستون... یه جای دوری دارم میرم.
-ان شاء الله کی بر میگردی؟
- امروز چندمه؟
- سه شنبه پونزدهم آذرماه سال ۱۳۹۳
- خب من ان شاء الله پونزده آوریل ۳۰۱۵ بر میگردم.
- نگفتی این همه قلمه انگور جمع کردی برای چی؟
میخوایم به امید خدا توی سراوان چاه بزنیم برسیم به آب قلمهها رو بکاریم و کار راه بندازیم اسمش بشه اکبرآباد و مردم اونجا همیشه یادم کنن.
اکبر بچهها را بغل گرفت و بوسید از زیر قرآن ردش کردم. محمد حسن را بغل گرفتم و با هم داخل حیاط رفتیم جلوی در حیاط بود که برگشت و انگشت کوچکش را توی انگشت کوچکم گره کرد...
کتاب پر است از خاطرات دست اول از شهید به خصوص بشارتهایی که از شهادت قبل از این اتفاق به او، آشنایان و همکارانش داده بودند. یکی از جالبترین این بشارتها خوابی است که خود شهید چندی قبل از شهادت دیده و برای همسرش تعریف کرده بود:
-مریم دیشب یه خواب خیلی قشنگی دیدم
-خیره ان شاء الله چه خوابی؟
- خواب دیدم با دو تا از دوستام جلوی در یه خونه قدیمی هستیم در زدیم میدونی کی در رو باز کرد؟
- کی؟
- حضرت آقا بود با عبا و عرقچین روی سرش... تعارف کرد رفتیم تو خونه اش برامون چایی ریخت... بعد یک سری حرفها بهمون زد. هر چی فکر میکنم یادم نمیآد، ولی تو خواب خیلی خوشحال بودیم که مهمون حضرت آقا شدیم.
تازه داشتم تعبیر خوابش را میفهمیدم آقا در خواب مژده شهادت داده بود و دو نفر دیگر هم همین رفیقانش بودند که با هم شهید شده بودند...
کتاب «آوریل ۳۰۱۵» کتاب خواندنی و جذابی است که انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است.
منبع:تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید ادبیات دفاع مقدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۶۱۴۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«آسمان غرب»؛ فیلمی که در به تصویرکشیدن شیرودی موفق نبود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود ـ فیلم سینمایی «آسمان غرب» به کارگردانی محمدعسگری و تهیه کنندگی حبیب والینژاد در حالی با محوریت زندگی و رشادتهای شهید علی اکبر شیرودی ساخته شد که به نظر میرسد نتوانسته آنگونه که شایسته است ادای دینی به این شخصیت دوران دفاع مقدس باشد.
فیلم «آسمان غرب» با نقشآفرینی میلاد کیمرام با محوریت رشادت و میهن دوستی خلبان شهید، علی اکبر شیرودی و همرزمان وی در چهل و دومین دوره از جشنواره فیلم فجر رونمایی شد. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری و سیمرغ زرین فیلم از نگاه ملی را از آن خود کرد.
در همین ارتباط، قربانعلی تنگ شیر استاد دانشگاه و منتقد فیلم تصریح کرد: این فیلم به لحاظ ساختار، پرداخت به موضوع و انتخاب بازیگر فیلم موفقی نیست و شتابزده ساخته شده است.
وی افزود: در ژانر سینمای جنگ آثار موفق متعددی در دنیا وجود دارد و اروپاییان همچنان برای جنگ جهانی اول و دوم فیلم میسازند؛ اما آثار تولیدی ما از جمله آسمان غرب میتوانست بسیار بهتر باشد و متأسفانه اینطور نبود.
وی تاکید کرد: اینکه با فوریت فیلمی ساخته شود تا صرفاً به جشنواره برسد روند صحیحی نیست و نتیجه آن این شد که آسمان غرب نتوانسته به شیرودی ادای دین کند و مراحل زندگی وی را به خوبی معرفی کند.
به گفته این منتقد یکی از نیازهای فیلمهای مرتبط با سینمای جنگ، پرداخت خوب داستانی و انتخاب مناسب بازیگران است و آقای کی مرام آنطور که باید نتوانست بازی ماندگاری را برای نقش شیرودی داشته باشد.
این اظهارات که از گوشه و کنار و از سوی منتقدان متعددی شنیده میشود در وضعیتی است که آسمان غرب در جشنواره فجر نیز با استقبال تماشاگران مواجه نبود و این روزها که در سینماهای کشور اکران میشود نیز انتخاب شماره یک تماشاگران نیست. بر اساس اعلام سامانه سمفا میزان فروش این فیلم که اکران خود را از نوروز امسال شروع کرده، حدود ۴ میلیارد و ۱۲۵ میلیون تومان بوده و در رتبه ششم فیلمهای در حال اکران قرار گرفته است.
اما شهید شیرودی که بود؟ شهید علی اکبر شیرودی که رهبر معظم انقلاب دربارهاش فرمودند اولین نظامی است که به او اقتدا کرده است، یک از خلبانان زبده در جنگ ایران و عراق بود. وی به عنوان فردی که بالاترین میزان پرواز در دوران جنگ را داشته و از ۳۶۰ مورد خطر نجات یافته شناخته شده است. وی در سال ۱۳۵۱ به ارتش پیوست و دوره خلبانی را سپری کرد و بعدها با پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران به سپاه غرب کشور پیوست و در عملیات متعدد جنگی شرکت کرد. در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۰ در حالیکه تانکهای عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود، شهادت دست یافت. در معرفی شخصیت والای او همین بس که وی در نامهای به پایگاه هوانیروز کرمانشاه، درجه تشویقی اعطایی خود را پس داده و هدف والای جنگ با دشمن را دفاع از ارزشها مطرح میکند.
متن این نامه به شرح زیر است:
از: خلبان علیاکبر شیرودی
به: پایگاه هوانیروز کرمانشاه
موضوع: گزارش
اینجانب که خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که قبلاً بودهام برگردانید. در صورتامکانامر به رسیدگی این درخواست بفرمائید.
باتقدیم احترامات نظامی
خلبان علیاکبر شیرودی
۹/۷/۱۳۵۹
انتهای پیام/